سریال «بازی ماهی مرکب» تلاش میکند از یک اثر هیجانانگیز فراتر رفته و به اثری نمادین تبدیل شود که ساختارهای اجتماعی، اقتصادی و اخلاقی را نقد میکند. تهیهکنندگان این سریال برای اثبات این ادعای بلندپروازانه، سه فصل و ۲۲ قسمت تولید کردهاند و اگرچه گفته شده فصل سوم «بازی ماهی مرکب» پایان داستان است، اما نشانههای جدی وجود دارد که داستان بدون «گی-هون» و حضور غافلگیرکننده کیت بلانشت ادامه خواهد یافت. شاید به زودی دوباره «بازی ماهی مرکب» را در قالب یک اسپینآف ببینیم. حتی اگر فصل بعدی «بازی ماهی مرکب» ساخته نشود، مقاله زیر پاسخهای روشن و تحلیلی به مهمترین سوالات ذهن طرفداران و کسانی که میخواهند برای اولین بار تماشای آن را شروع کنند، ارائه میدهد. لطفاً خطر لو رفتن داستان را جدی بگیرید!
آینده «بازی ماهی مرکب»؛ آیا فصل چهارم یا اسپینآفی در راه است؟
با مرگ برخی از بازیگران اصلی و البته تبلیغات، به نظر میرسد که این سریال به پایان رسیده است، اما از آنجایی که نتفلیکس با یک محصول سودآور روبرو است، احتمال توقف کامل آن را کم میدانیم. در دنیای سریال، با وجود انفجار جزیره، علناً دیدیم که بازی ماهی مرکب به عنوان یک پروژه بینالمللی به سایر نقاط جهان گسترش یافته و توسط گروهی از ثروتمندان و الیگارشی جهانی کنترل میشود، نه فقط یک نفر.
حضور غافلگیرکننده کیت بلانشت در پایان فصل سوم، شاید زمینهساز تولید فصل چهارم یا تولید یک اسپینآف از داستان اصلی باشد.
دلیل محبوبیت جهانی بازی ماهی مرکب؛ انتقاد از نظام سرمایهداری یا هیجان محض؟
چون داستانی ساده اما نسبتاً عمیق دارد که فراتر از فرهنگ کرهای به مسائلی مانند طبقات اجتماعی، بیعدالتی، بقا و انسانیت در دوران سرمایهداری اشاره میکند. این بازیها استعارهای از سیستمهای اقتصادی، رسانهای و اجتماعی با کمی اغماض هستند. تقریباً در همه کشورها، فقر، بیعدالتی و رقابت بیرحمانه وجود دارد. به نوعی مردم احساس میکنند که سیستم به آنها رحم نمیکند. راز موفقیت بازی ماهی مرکب در القای این حس است.
بازیهای کودکان در بازی ماهی مرکب؛ نمادی از معصومیت یا ابزاری برای خشونت؟
چون ساده، معصومانه و جهانشمول هستند، اما همین بازیها به مرگ گره خوردهاند تا نشان دهند که دنیای بزرگسالان چیزی جز نسخهی بیرحمانهای از دنیای کودکی نیست. تضاد بین «معصومیت کودکی» و «مرگ واقعی» باعث میشود بیننده احساس اضطراب و ناراحتی کند. مجموعهی بازی ماهی مرکب میخواهد به صورت استعاری بگوید: دنیای بزرگسالان همان دنیای کودکی است، فقط با قوانین بیرحمانهتر.
انتخاب مرگ یا زندگی بیمعنی؛ چه چیزی بازیکنان بازی اسکویید را انگیزه میدهد؟
زیرا زندگی واقعی آنها تلختر از مرگ است. فقر، بدهی، بیعدالتی و درماندگی آنقدر شدید است که مرگ در بازیها مانند “راهی برای فرار” به نظر میرسد. آنها از همه جای دنیای واقعی طرد شدهاند، فقر و تحقیر آنها پایانی ندارد و بازی، اگرچه مرگبار است، حداقل امیدی برای رستگاری مالی ارائه میدهد. این تصمیم، نقدی بیرحمانه از جامعهای است که در آن آزادی محدود به انتخاب بین “مرگ زودرس” یا “زندگی بیمعنی” است.
قهرمان خاکستری؛ تحلیل شخصیت گی-هون در بازی اسکویید
بله، اما نه به سبک سنتی. گی-هون به عنوان مردی قمارباز، بیمسئولیت و بزدل به داستان اضافه میشود، اما در طول بازی، دچار تحول اخلاقی میشود. با وجود احتمال کشتن، او بارها تصمیم میگیرد همدردی کند زیرا نه تنها از نظر جسمی، بلکه از نظر اخلاقی نیز زخمی شده و در بحران معنا قرار دارد. پول برایش بیارزش میشود وقتی که میفهمد بهایش مرگ دوستان و نابودی وجدانش بوده است. در نهایت، قهرمانی او نه در پیروزی، بلکه در نافرمانی از سیستم تجلی مییابد. تصمیم گی-هون آغاز شورشی علیه بیعدالتی ساختاری است، حتی اگر کوچک و نمادین باشد.
گی-هون در مسیر تحول متوجه میشود که انتقام شخصی کافی نیست. ماموریت واقعی او مقابله با مکانیک بازی و افشای سیستم پشت آن است. در پایان فصل اول، در حالی که به نظر میرسد او بازی را برده است، گی-هون متوجه میشود که چرخه بازی ترکیبی قرار است ادامه یابد. بنابراین گی-هون هنگام سفر به آمریکا و دیدن دخترش که نماد فرار از مسئولیت است، تصمیم میگیرد در مقابل بازی بایستد. نویسندگان سریال این تصمیم را به عنوان گامی از انفعال به مقاومت مدنی، تلاشی برای تبدیل یک بازمانده به یک فعال، القا کردهاند.