سرویس تاریخ و سیاست خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) – آناهید خضیر: کتاب «ایران در دوران رژیم پهلوی» جدیدترین اثر دکتر همایون کاتوزیان، مورخ، پژوهشگر و استاد شناختهشده ایرانی است که به تازگی توسط انتشارات شهاب ثاقب منتشر شده است. این کتاب مجموعهای از مقالات، مصاحبهها، یادداشتها، خاطرات و چند داستان کوتاه است که همگی در یکی دو سال اخیر نوشته یا منتشر شدهاند.
این کتاب ترکیبی از تحلیل تاریخی، تأمل اجتماعی و روایت ادبی است؛ اثری که در آن نویسنده با زبانی روشن و نگاهی انتقادی، یکی از پرحادثهترین دورههای تاریخ معاصر ایران را بازگویی میکند. محور اصلی کتاب، تحولات تاریخی، سیاسی و اجتماعی ایران در دوران سلطنت رضاشاه و محمدرضاشاه است، اما نویسنده با نگاهی تحلیلی و انتقادی، از روایت صرف تاریخ فراتر میرود و به ساختار قدرت، جامعه و فرهنگ ایران در این دوران میپردازد. ما با همایون کاتوزیان درباره این کتاب گفتگو کردهایم که میتوانید در زیر بخوانید:
ایران، جامعهای همیشه کوتاهمدت
همایون کاتوزیان
معلم، ابتدا درباره ساختار و محتوای کتاب «ایران در دوران پهلوی» برای ما بگویید تا خوانندگان با کتاب جدید شما بیشتر آشنا شوند.
این کتاب صرفاً یک روایت تاریخی واحد نیست، بلکه موضوعات تاریخی مختلفی را در بر میگیرد. تاریخی که من مینویسم صرفاً توصیفی نیست، بلکه تحلیلی است. مقاله «ایران در دوران پهلوی» ترکیبی از روایت تاریخی و تحلیل نظری است.
این کتاب در سه بخش اصلی تنظیم شده است و بخش اول به تاریخ، سیاست و اقتصاد میپردازد. این بخش شامل مقالات تحلیلی درباره وقایع مهم دوران پهلوی است. طولانیترین مقاله کتاب با عنوان «ایران در دوران پهلوی» که نام کتاب نیز از آن گرفته شده است، مروری بر تحولات ایران از کودتای رضاخان تا انقلاب ۱۳۵۷ ارائه میدهد.
از دیگر مقالات این بخش میتوان به موارد زیر اشاره کرد: جمهوری رضاخان چگونه شکست خورد؟، انقلاب مشروطه، انقلاب فئودالی نبود، بحران نفتی ایران و انگلیس و کودتای ۱۹۵۳، پیامی درباره کودتای ۱۹۴۳، مصدق، حزب توده و خلیل ملکی، مرگ تختی و افسانه خواص!، و همچنین نقد آثار و چهرههای روشنفکری معاصر، از جمله حمید دباشی، سید حسین نصر، احمد فردید، جلال آل احمد، تقی زاده و غلامحسین صدیقی.
بخش دوم کتاب به خاطرات اختصاص دارد. در این بخش، خاطراتی از پدرم را روایت میکنم؛ مردی که با جنبش آزادی هند و چهرههایی مانند سلطان الواعظین، شیخ خزعل، علی اکبر داور و شکوه الدوله مرتبط بود. این بخش نگاهی انسانیتر و خانوادگیتر به تاریخ دارد و لایههای کمتر شناختهشدهای از فضای سیاسی و اجتماعی آن دوران را روشن میکند.
بخش سوم و پایانی کتاب به نقد ادبی و فرهنگی اختصاص دارد. مقالاتی درباره شفیعی کدکنی، نقد عبدالله انوار بر کتاب «سعدی، شاعر عشق و زندگی» و چند داستان کوتاه از خود کاتوزیان در این بخش گنجانده شده است. از جمله داستانها میتوان به «دزد تهران»، «دعوای بین متخصص زیبایی و حسن پرتقالی» و «ما درباره شهر دیگری صحبت میکردیم» اشاره کرد.
آیا میتوان اصلاحات رضاشاه را بنیانگذار مدرنیته در ایران دانست یا صرفاً «مدرنیزاسیون آمرانه» بود؟
در یک نگاه کلی، میتوان گفت که اصلاحات رضاشاه شبهمدرنیستی بود، یعنی تقلید میمونوار از غرب، هرچند البته نتایج مثبتی هم داشت. مدرنیته در ایران اصطلاحی بیربط است. رضاشاه مجموعهای از اصلاحات را انجام داد که تأثیر مثبتی داشت، مانند ساخت مدرسه و جاده و غیره، اما نوع مدرنیزاسیون او میمونوار و تقلیدی بیچون و چرا از آنچه در غرب اتفاق میافتاد، بود. میتوانید نمونه اصلاحات داور را ببینید. داور آدم صریح و توانمندی بود، اما میخواستند یک سیستم قضایی و عدالت مدرن ایجاد کنند. رفتند و یک سیستم قضایی ایجاد کردند که به درد فرانسه بخورد و آن سیستم قضایی را به ایران آوردند و ۵ درصد مردم به آن دسترسی نداشتند چون نه سواد داشتند و نه میتوانستند هزینهاش را بپردازند. این سیستم قضایی خیلی شیک بود، اما به درد پاریس در ایران نمیخورد. وقتی میگوییم مدرنیزاسیون شبهمدرنیستی یا میمونوار، منظورم این مسائل است، وگرنه میتوانست طور دیگری عمل شود. میتوانست به معنای واقعی کلمه مدرن شود و رشتهها را یاد بگیرد و آن را با شرایط ایران تطبیق دهد. فکر کنید با سیستمی که سیستم قضایی داشت، یک بقال چطور میتوانست به دادگستری برود و از همسایهاش شکایت کند. این کار به ظاهر مفید علی اکبر داور یکی از شریفترین افرادی بود که با رضاشاه کار کرد و جانش را برای این کار گذاشت.